جدول جو
جدول جو

معنی شب پیمایی - جستجوی لغت در جدول جو

شب پیمایی
(شَ پَ / پِ)
عمل شب پیما. شب نوردی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تن پیمایی
تصویر تن پیمایی
اندازه گرفتن قسمت های بدن انسان، آنتروپومتری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شب یمانی
تصویر شب یمانی
جسمی بلوری حلال در آب با خاصیت قبض بسیار که در نساجی و داروسازی و رنگرزی کاربرد دارد، زمه، سولفات پتاس و آلومینیم، زمج، شبّ، زاج سفید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شب پیما
تصویر شب پیما
کسی که در شب راه می رود، آنکه شب را در بی خوابی و بی قراری می گذراند، شب زنده دار
فرهنگ فارسی عمید
(اَ نَ پَ رَ)
شب پیما. آنکه در شب راه رود. که شب پیمایی کند، کنایه از شب بیدار. (برهان). شب بیدار و بی خواب. (ناظم الاطباء) (انجمن آرا) :
ما به فریاد آمدیم از نالۀ شبهای خویش
پرسشی میکن ز رنجوران شب پیمای خویش.
کمال خجندی.
، دردمند، یعنی صاحب درد و آزار. (برهان) (ناظم الاطباء) (انجمن آرا) ، عاشق مهجور و بیقرار. (برهان) (ناظم الاطباء) (انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا
(دَ پَ / پِ)
عمل دشت پیما. صحرانوردی. و رجوع به دشت پیما شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از شب پیما
تصویر شب پیما
کسیکه در شب راه پیمائی کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شب پیما
تصویر شب پیما
((~. پَ یا پِ))
شب بیدار، عاشق مهجور و بی قرار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تن پیمایی
تصویر تن پیمایی
آنتروپومتری
فرهنگ واژه فارسی سره